cofenet_labkhand (9/3/2006 8:51:55 PM): فردا درست روز وفات دل من است این روزها همیشه برایم مزین است دارد به دور حجم تنم تار می تـــند این عنکبوت در صدد کشتن من است باید شب سیاه مرا تیره تر کنی تکلیف آن دو چشم سیاهت که روشن است گنجشک وار نزد نگاه من آمدی...! بی رحم تر ز من و نگاهم ... خود من است هی من به زیر پای نگاهت نشسته ام چون روبهی که چشم سیاهش فلاخن است تو رفته ای و در همه جا پخش کرده ای این ماجرا دسیسه ترین جرم این زن است
میبینمت
ناخن به روزگار همه می کشیم..
مریخی
یکشنبه 12 شهریورماه سال 1385 ساعت 09:11 ب.ظ
سلام آبجی. آمادهی تبادل لینک هستی؟
بله برادر مریخی البته اگه لینکی از شما باسه مه ما بذاریم :)
عماد
سهشنبه 14 شهریورماه سال 1385 ساعت 11:44 ب.ظ
سلام حالت خوبه عطیه خانم! فکر می کنم با من قهر شدی ولی من گشتم و پرسون پرسون این وبلاگت رو هم پیدا کردم باز هم میگم مراقب خودت باش آسمون در کنار ستاره و ماه قشنگش ابرهای سیاه هم داره مواظب اونا باش در امان خدا
چشم حتما.. لطف کردی.. نه من قهر نیستم :) ..
وقتی هوای دل ابری می شود انگار اوج گرفتن ها به شماره می افتد... اسان دل مزین به نور قدومت..
cofenet_labkhand (9/3/2006 8:51:55 PM): فردا درست روز وفات دل من است این روزها همیشه برایم مزین است دارد به دور حجم تنم تار می تـــند این عنکبوت در صدد کشتن من است باید شب سیاه مرا تیره تر کنی تکلیف آن دو چشم سیاهت که روشن است گنجشک وار نزد نگاه من آمدی...! بی رحم تر ز من و نگاهم ... خود من است هی من به زیر پای نگاهت نشسته ام چون روبهی که چشم سیاهش فلاخن است تو رفته ای و در همه جا پخش کرده ای این ماجرا دسیسه ترین جرم این زن است
میبینمت
ناخن به روزگار همه می کشیم..
سلام آبجی. آمادهی تبادل لینک هستی؟
بله برادر مریخی البته اگه لینکی از شما باسه مه ما بذاریم :)
ماه کوچید و چراغی که تو می گفتی نیست ...
ماه خود چراغ آسمان است..
چراغ ها را من خاموش می کنم ؟
تو ستاره اش باشی میماند .
.
.
.
این رو ماه به دل آرام گفت که برسونه بهت...
ستاره اش می مانم که هیچ..
روی ماهش را بوسه می زنم!
می مانم !
ماندگاریم به ماندنت مرد جوان
سلام
حالت خوبه عطیه خانم!
فکر می کنم با من قهر شدی
ولی من گشتم و پرسون پرسون این وبلاگت رو هم پیدا کردم
باز هم میگم
مراقب خودت باش
آسمون در کنار ستاره و ماه قشنگش
ابرهای سیاه هم داره
مواظب اونا باش
در امان خدا
چشم حتما.. لطف کردی..
نه من قهر نیستم :) ..
وقتی هوای دل ابری می شود انگار اوج گرفتن ها به شماره می افتد...
اسان دل مزین به نور قدومت..
یعنی جاتو عوض کردی ..تعطیل کردی ...چرا نمیای پیش من تغیرامو ببینی؟
میام مهربون.. نه جام عوض نشده اینجارو هم دارم...
همه وبلاگها شده عشق و عشق ... حالا من یک چیزی ندارم همه در موردش حرف می زنن...
والله آقای نمازی عزیز منم ندارم همون رو!
زیادم خوشم نمیاد ازش..
شاید می ترسم نمی دونم..
ولی مه دونم که این جملاتم فقط دوست داشتن و می خوام بنویسم همین :)
هلاک ما به بیابان «عشق» خواهد بود ...
در بیابان عشق خار مغیلان نیز هست..
می گوسند زنده می کند..
اکسیریست...
هر چه هست نمی دانم اما روزگارت را فروزانی بخشد :)
سیب باید خورد ..
همین و دیگر هیچ
!!
و عشق تنها عشق تو را به پاکی یک سیب می کند مانوس!
درست نوشتم ؟
اگه دستم به ماه برسه
شاید!!!
یه ذره دستت را دراز می کنی ماه می دود برای بوسیدن رخ مهتابیت..
مثه کورا دفه پیش ندیده بودم ...
قربونت برممممممممممممممممم